تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد
دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی!
پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش!!
♥☺☻ زر پاتوقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☺☻♥
آتش روشن کردم وعهدکردم تا خاموش شدنش دعایت کنم میدانم به آنچه میخواهی میرسی چرا که من هربار یک هیزم اضافه میکنم!
چهارشنبه سوریت مبارک.
♥☺☻ زر پاتوقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ☺☻♥
مواظب باش چهارشنبه سوری برق چشمات رو با آتیش اشتباه نگیرن