داستان کوتاه و جالب پند حکیمانه لقمان به پسرش
راز:
روزی لقمان به پسرش گفت: «امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی و تلاش کن در زندگی
داستان کوتاه و جالب پند حکیمانه لقمان به پسرش
راز:
روزی لقمان به پسرش گفت: «امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی. اول اینکه سعی و تلاش کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری! دوم اینکه در بهترین بستر جهان بخوابی و سوم اینکه در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی.»
پسر لقمان گفت: «ای پدر، ما خانواده ای بسیار فقیر هستیم. من چگونه می توانم این کارها را انجام دهم؟»
لقمان پاسخ داد: «اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری، هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای دنیا را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی، در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه دنیا است؛ و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری، آن وقت بهترین خانه های دنیا مال توست.