loading...
زر پاتوق | بروز ترین سایت تفریحی
آخرین ارسال های انجمن
آرمین گراوندی بازدید : 160 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

پسرها:

توی ماهیتابه روغن میریزن
اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن
چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن

دخترها:

توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن
توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن
توی ماهیتابه روغن میریزن
توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
چند تا فحش میدن
دنبال کبریت میگردن
با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره
ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد!
ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن
تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن
چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن
روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن
تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن
دنبال نمکدون میگردن
نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن
دنبال کیسهء نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن
نمکدون رو پر از نمک میکنن
صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه
چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن
توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
سریع برمیگردن توی آشپزخونه
تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن
ماهیتابه رو میندازن توی سینک
دنبال ظرفهای مسی میگردن
قابلمهء مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن
چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن
چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه
روی باقیماندهء تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
چند تا فحش میدن و بلند میشن
نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن
قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن
چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن
با یه پارچهء تنظیف قابلمه رو برمیدارن
پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن!!!

آرمین گراوندی بازدید : 183 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

علی : خانومت و دختر کوچولوت چطورن؟


دانیال : خوبن. اتفاقا معصومه و پارمیدا هم خیلی دوست دارن تو رو ببینن.


علی : آره منم همینطور. آخ که اگه من اون پارمیدای خوشگل و نازتو ببینم، می نشونمش توی بغلم و یه دل سیر ماچش می کنم و حسابی اون چشمای قشنگشو می بوسم.


وای که چه موهای لختی داره پارمیدا.

آدم دوست داره دستشو بکنه لای موهاش. با اینکه فقط

عکسشو دیدما، ولی عاشقش شدم. وای که این پارمیدا

چقدر ناز و خوردنیه! باور کن ببینمش اصن نمی ذارم

از توی بغلم تکون ...

دانیال : ببین ادامه نده. پارمیدا اسم زنمه! اسم دخترم معصومه ست!
آرمین گراوندی بازدید : 178 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی...
وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدرزنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.
از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.
به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی…
وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.
وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.
وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..
همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..
خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..
وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..
او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست!!
و در آخر سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید!!!؟

آرمین گراوندی بازدید : 191 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

راننده :

دیگه دارم کم کم ریپ میزنم مثل ماشینهای تصادفی شدم
اگه همینطوری پیش بره باید برم زیر دست اراقچی
قلبمم به روغن سوزی افتاده پدرعشق بسوزه


##################


معلم ریاضی :

نمیدنم چرا جواب تمام مسائلم بی نهایت میشه
یا بی جواب میمونه هرچی تفریق میکنم جمع میشه
هرچی جمع میکنم کم میشه از ضرب که مپرس آه


##################


مهندس کامپیوتر :

ای آنکه مرا دی سی کرده ای و در وجودم ویروس بلاستر ۲۰۰۳ فرستاده ای
کی دوباره من را ری پیر خواهی کرد ؟ به فریاد گرافیکم برس


##################


دکتر :

چند سالی است که به زخم مریضانم مرحم میگذارم و از چنگال مرگ رهایشان میکنم !
کو طبیبی که به زخمم مرحم گذارد و دلم را آزاد گرداند


##################


ساغی :

مِی میدهم و غم کسان میگیرم
از لطف تو می کجا غمین میبینم
حالا که شدم عاشق ودل در بند است
می را ز شفا بیچاره ترین میبینم

##################


عینک فروش :

اگر روزی بگویم عاشقم بر من نخندید
که شغلم عاشقی دارد فراوان
بسازم بهر هر چشمی من عینک
گرفتارم کند چشمی چه آسان

آرمین گراوندی بازدید : 151 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)

اگه راه های دوست پسر آزاری بهتون زنگ زد (در این مسئله فرض بر هوتن نام بودن دوست پسرتونه…!!!) بگین سلام حمید جون.
بعد یه دفعه انگار که تازه متوجه شدین بگین اوا خاک به سرم علی تویی؟؟؟؟
می تونین این سیر رو تا هفده باز تکرار کنین ولی بار هجدهم دیگه خطر مرگ داره.من مسئولیتی در قبال این حادثه ندارم. به دوست پسرتون زنگ بزنین و بگین کسی خونه نیست و دعوتش کنین خونتون ، بعد با دختر همسایه برید سینما و فیلم هوو یا ازدواج به سبك ایرونى رو ببینید.
تا دوست پسرتون یه شوخی کوچیک با شما کرد سریعا جبهه بگیرین و باهاش دعوا کنین. با کلماتی از قبیل:مگه تو خودت خواهر مادر نداری؟…یا یه همچین چیزایی .ولی دو تا سه دقیقه بعد خودتون یه جک فجیع یا افتضاح برا دوست پسرتون تعریف کنید و بعدش بشینید و قیافه بنده خدا رو تماشا کنید.
آرایش شدید بزنید و از این شلوارای خیلی برمودا و از این پیرهن آستین کوتاها بپوشید و برید جلوی دوست پسرتون رژه برید و وقتی به شما نزدیک شد و به دو سه متری شما رسید ، سرش داد بزنید و بعدش بشینید و زجر کشیدنش رو تماشا کنید.
عکسهای دو نفره ای رو که با پسر نوه عمه ی خاله ی پدربزرگ پسر دختر خالتون و یا امثالهم گرفتید به دوست پسرتون نشون بدید ولی بهش اجازه ندید حتی یه دونه عکس باهاتون بگیره.
موقع تولد دوست پسرتون جلوی دوستاش فقط بهش یه شاخه گل هدیه بدید و حالشو حسابی بگیرید و (احتمالا بسته به قدرت و توانایی قلبی و شرایط جوی) بشینید و سکته شو تماشا کنید و لذت ببرید.
همین که تو ماشین بغل دست دوست پسرتون نشستین شروع کنین به عطسه کردن و از بوی ادکلن چند صد هزار تومنیش که با زجرکش کردن پدر و مادرش خریده ایراد بگیرید و بهش بگید که به این بو حساسید
وقتی داره باهاتون حرف می زنه همین که به جای حساس حرفاش رسید بی مقدمه موبایلشو بردارید و به یکی از دوستاتون زنگ بزنید و چهار ساعت و چهل و هشت دقیقه با دوستتون حرف بزنید و دوست پسرتون را تو کف حرف زدن و تو فکر قبض موبایل بذارید.
آرمین گراوندی بازدید : 213 یکشنبه 08 مرداد 1391 نظرات (0)
تصاویر مستر بین در افتتاحیه المپیک ۲۰۱۲ لندن
جمعه شب افتتاحیه المپیک لندن ۲۰۱۲ برگذار شد، مستربین هم یکی از چهره‌های حاضر در این مراسم بود.در زیر تصاویری از حضور مستر بین در افتتاحیه المپیک را مشاهده می کنید.


عکس مستر بین در المپیک لندن




آرمین گراوندی بازدید : 159 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)
تکناز : خانم سوفی ری از 2 سالگی یك وعده غذایی درست و سالم نخورده و از سن 11 سالگی غذای خود را فقط محدود به پیتزای پنیر و سیب‌ زمینی نموده است.
دختری که 8 سال هست فقط پیتزا میخورد+ تصاویر  www.taknaz.ir

به گزارش تکناز اگر این دختر نوجوان هر غذای دیگری به غیر از پیتزای مارگاریتا بخورد وضعیت معده او به هم می‌ خورد. خانم ری از یك بیماری نادر به نام ناهنجاری خوردن انتخابی یا SED رنج می‌ برد. افرادی كه به این بیماری دچار هستند تقریبا از همه نوع غذایی می‌ ترسند و فقط می‌ توانند یك یا چند نوع غذای خاص را بخورند. به گزارش ایران ناز زمانی كه ری 2 ساله بود دچار یك عفونت معده شد. از آن زمان از هر نوع غذایی می‌ ترسید و فقط می‌ توانست پاستای پنیر، چیپس و ساندویچ بخورد.
دختری که 8 سال هست فقط پیتزا میخورد+ تصاویر  www.taknaz.ir

پس از رسیدن به 11 سالگی غذای خانم ری باز هم محدودتر شد و او فقط پیتزا را برای وعده‌ های غذایی 8 سال آینده خود انتخاب كرد. او كه اكنون در رشته هنر تحصیل می‌كند در این‌ مورد می‌گوید: برعكس تمام غذاهای دیگر، من عاشق پیتزا هستم. شاید شما از شنیدن این مطلب شگفت زده شوید اما من برای صبحانه، ناهار، شام و حتی برای میان وعده‌های خود فقط و فقط پیتزا می‌خورم.
دختری که 8 سال هست فقط پیتزا میخورد+ تصاویر  www.taknaz.ir

در این پیتزا فقط باید پنیر و گوجه‌ فرنگی به كار رفته و به خوبی هم پخته شده باشد. مصرف هر نوع غذای دیگر باعث افسردگی ری میشود و او حتی نمیتواند بخش كوچكی از آن غذاها را وارد دهان خود كند. حتی اگر پیتزای او شامل مواد غذایی جدید باشد، این دختر از خوردن آنها خودداری می‌كند.
دختری که 8 سال هست فقط پیتزا میخورد+ تصاویر  www.taknaz.ir

خانم ری سال‌ هاست كه هیچ نوع سبزی و میوه‌ ای را لمس نكرده است و همین موضوع باعث شده پزشكان به‌ شدت در مورد سلامت این دختر نگران باشند. بسیاری از مواد مورد نیاز برای اندام‌های حیاتی وارد بدن ری نمی‌شود و به همین دلیل خطر ابتلا به بیماری‌ های خطرناك این دختر را تهدید می‌كند.

آرمین گراوندی بازدید : 191 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

یک مرد چینی چندین دهه است که با خوردن گازوئیل قصد دارد تا ثابت کند مصرف این ماده برای بدن انسان مفید است.

این شخص ۴۳ سال هست گازوئیل می‌خورد !+ عکس www.taknaz.ir

این مرد که حدود 72 سال دارد نزدیک به 43 سال است از گازوئیل به عنوان دارویی شفابخش یاد می‌کند و ماهانه مقدار سه تا 3/5 لیتر گازوئیل مصرف می‌کند. «چن ججون» که به تنهایی در مناطق دورافتاده چین زندگی می‌کند، عادت به نوشیدن گازوئیل دارد تا بدین وسیله خود را از دردهای جسمانی دور کند.

او اولین بار در سال 1969 میلادی زمانی که دردی در قفسه سینه‌اش احساس کرد، برای تسکین دردش انواع مختلفی از داروها را مصرف کرد که بی‌فایده بود. اما پس از نوشیدن اولین فنجان گازوئیل متوجه شد که درد قفسه سینه‌اش به حدی زیادی کاهش یافته است.

پزشکان پس از معاینه «چن» اظهار داشتند بدن او نسبت به گازوئیل ایمنی پیدا کرده است که در غیر این صورت تاکنون کشته شده بود.

ایسنا

آرمین گراوندی بازدید : 158 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)
این خانم 99 میلیون رنگ بیشتر از انسانهای معمولی تشخیص میدهد و قدرتی مافوق بشری در جشم و روح او وجود دارد.

خانمی با چشمان عجیب و جادویی !+ عکس www.taknaz.ir
بسیاری از مردم در مورد " تترا کرومتها" چیزی نشنیده اند آنها انسانهایی با قدرت مافوق بشری هستند که توانایی تشخیص میلیونها رنگ بیشتر از مردم معمولی دارند. دکتر گابریل جردن حدود 20 سال روی این پروژه کار کرده است تا بالاخره توانست چنین انسانی با این توانایی خارق العاده پیدا کند.

بنابرگزارشات بینایی، یکی از پیچیده ترین حواس انسانی است. گروه تحقیقاتی خانم "جردن" انسانهای زیادی را مورد آزمایش قرار داد و توانست از میان آنها فرد مورد نظر را پیدا کند. این فرد یک خانم است و خودش هم یک پزشک میباشد که در شمال انگلستان زندگی میکند.

این خانم دکتر قبول کرده است که آزمایشات بیشتری روی وی انجام شود تا اطلاعات بیشتری در مورد انسانهای تترا کرومت بدست آید.

سوالات مطرح شده در این زمینه بسیار زیاد هستند برای مثال اینکه چرا این پدیده در میان زنان شایع تر است و یا اینکه طبق تحقیقاتی که از سالهای 1948 انجام پذیرفته است مردان بیشتر در معرض کوررنگی هستند وهنوز علت این امر مشخص نشده است. این پزشکان محقق امیدوارند بتوانند جواب سوالات مشابه این را به زودی دریابند.

منبع:پرداد

آرمین گراوندی بازدید : 174 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)

تکناز : به گفته پزشکان او دچار نوعی بیماری کمیاب به نام فلج معده است. وی ۳۰ ساله است و دائم از گرسنگی رنج میبرد ، معده او میتواند تنها حجم غذایی به اندازه یک بیسکوییت را تحمل کند و در حال حاضر او روزانه ۴۰۰ کالری از طریق سرمهای خوراکی دریافت میکند که این مسئله باعث شده است وی به شدت کاهش وزن داشته باشد.

زنی که 2 سال بخاطر این بیماری غذا نخورد !+ عکس www.taknaz.ir

پزشکان ابتدا تصور میکردند بیماری او بی اشتهایی مفرط باشد اما از آنجایی که وی مدتها تحت نظر روانپزشک قرار گرفت و بی نتیجه بود دوباره نزد متخصص رفت و معلوم شد بیماری او یک بیماری ژنتیکی نادر است که در آن عصب معده فلج شده و معده قدر به هضم غذا نیست و آن را پس میزند او از دوسال و نیم پیش تا کنون از طریق سرمهای خوراکی و لوله گاواژ” تغذیه از راه بینی” تغذیه میشود غالبا حالت گرسنگی دارد. او به شدت ضعیف شده است و حالت ضعف و سرگیجه مدام باعث شده است از کار بیکار شده و دائما در حالت بی حالی روی تخت افتاده باشد.

او میگوید دلش برای طعم غذاهای مختلف تنگ شده است و میترسد تا آخر عمر قادر نباشد یک بار دیگر طعم غذاهای مورد علاقه اش را بچشد. او از اینکه دائما ضف دارد و نمیتواند به خوبی از بچه های خود مراقبت کند ناراحت است و میخواهد دوباره روزی مثل اولین روزهای ازدواجش باشد و از این حالت رنگ پریدگی و ضعف نجات یابد.او میگوید اینکه بچه هایش دائما از او سوال میکنند آیا او دارد میمیرد خیلی عذابش میدهد. وی تاکید میکند بخاطر همسرش و بچه هایش با این بیماری درحال مبارزه است و امیدوار است روزی دوباره سلامتی جسمی اش را به دست آورد.

آرمین گراوندی بازدید : 158 شنبه 07 مرداد 1391 نظرات (0)
رییس‌جمهور در اولین روز از ماه ضیافت الهی در فضایی صمیمانه و سرشار از محبت، میزبان جمعی از ایتام تحت پوشش كمیته امداد و سازمان بهزیستی بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری دكتر محمود احمدی‌نژاد در اولین روز از ماه ضیافت الهی، در مسجد سلمان فارسی نهاد ریاست جمهوری روزه خود را دركنار ایتام و كودكان بی سرپرست افطار كرد.

رییس‌جمهور که اولین افطار ماه رمضان امسال را نیز همانند سال‌های گذشته میزبان كودكان و نوجوانان دوست‌داشتنی و پرشور تحت پوشش كمیته امداد امام خمینی (ره) و سازمان بهزیستی بود، پس از اقامه نمازجماعت مغرب و عشاء با نشستن در كنار این کودکان، در فضایی صمیمی ضمن دلجویی و نوازش، از آنان پذیرایی كرد و پس از افطار در فضایی سرشار از مهر ومحبت با آنان به گفتگو پرداخت و به درددل و درخواست های آنان گوش کرد.

دکتر احمدی نژاد در این مراسم طی سخنانی انسان را مهمترین مخلوق خداوند دانست و با بیان اینكه خدا به انسان توانایی‌های زیادی داده كه می‌تواند بوسیله آنها به مراتب متعالی دست پیدا كند، گفت: اگر انسان تصمیم به انجام كاری بگیرد، می‌تواند به درجه‌ای برسد كه هیچ‌كس تصور آن را نخواهد كرد.

وی افزود: خداوند انسان را به گونه‌ای خلق كرده كه استعدادهای نهفته در وجود او در شرایط معمولی و بدون کار وتلاش شكوفا نمی‌شود.

رییس‌جمهور با اشاره به اینكه تمامی انسان‌های بزرگ در طول تاریخ از دلِ مشكلات و دست و پنجه نرم كردن با سختی‌ها بوجود آمده‌اند و تبدیل به الگو و نمونه برای جامعه شده‌اند، تأكید كرد: انسان بسیار بزرگ است و شما جوانان و نوجوانان باید قدر خود را بدانید، چرا كه همه شما می‌توانید به شخصیت‌های بزرگ و متعالی و خدمتگزار برای جامعه مبدل شوید.

دكتر احمدی‌نژاد ایمان، صبر و تلاش را سه عامل بزرگ و مهم در پیروزی، رشد و تعالی انسان خواند و تصریح كرد: خداوند همیشه یار و یاور كسانی است كه ایمان داشته و در راه رسیدن به اهداف خود صبر داشته و تلاش می‌كنند.

رییس‌جمهور خطاب به كودكان،‌ نوجوانان و جوانانی كه در این مراسم حضور داشتند، گفت: در این مراسم اندیشه‌ها و افكار بلندی از سوی شما به بنده ارائه شد و می‌خواهم همین‌جا یك قرار با یكدیگر بگذاریم كه تلاش و حركت در مسیر رسیدن به قله‌های پیشرفت از سوی شما باشد و دولت نیز در این راستا آنچه از پشتیبانی و حمایت را كه بتواند، برای رشد و تعالی شما انجام خواهد داد.

در این مراسم، گروهی از ایتام که از شهرهای مختلف کشور در این جلسه حضور داشتند سرودهایی را اجرا کردند.

همچنین 3 تابلوی صنایع دستی نفیس منبت، معرق و مینا کاری نیز از سوی ایتام به رییس‌جمهور اهدا شد.
ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir

ضیافت احمدی‌ نژاد در ماه رمضان برای ایتام+ تصاویر  www.taknaz.ir
آرمین گراوندی بازدید : 180 جمعه 06 مرداد 1391 نظرات (0)
خیلی زیاد درگیر روزمرگی زندگی شده ایم. اما اگر کمی از بالاتر به زندگی نگاه کنیم زندگی فقط به اندازه نگاه کردن به این عکس طول می کشد. این مدت کم ارزش بغض و کینه و دشمنی با همدیگر را دارد؟ بهتر نیست از فرصت کم برای مهربانی با همدیگر استفاده کنیم؟
با این تصویر متأثر خواهید شد و به فکر فرو می روید !!  www.taknaz.ir

آرمین گراوندی بازدید : 181 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
نامه جالب غضنفر به عشقش (اوج خنده)

سلام بر تو میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم

شایدم نشناختی، منم غضنفر

آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟

ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟

خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.

یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟

راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟

یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟

ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر!

یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه!

چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن!

دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.

راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر!

خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک!

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم

آرمین گراوندی بازدید : 203 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)

داماد : موجودیست مظلوم، قبل ازدامادی منت بسیار کشیده، بسیار گردن کج کرده تا سر انجام بعله را گرفته،اما همواره انگ به غلامی پذیرفته شدن را به همراه داشته و خانواده ی عروساورا به عنوان عضوی تحمیلی دانسته و به رسمیت نمیشناسند.

پدر زن : موجودیست از جنس داماد،اما آبش با داماد در یک جوی نرفته و همواره به داماد به چشم دزد ناموس نگاهمی کند که دختر دردانه اش را از چنگ بابا درآورده...

برادر زن : موجودیست دو رو از جنسداماد، غالباً سیاست یک بام و دو هوا را دارد، برای داماد از جنس پدرزنبوده و در جایی دیگر خود داماد است و به مشقات دامادی گرفتار.

خواهر زن : از او به عنوان نان زیر کباب هم یاد شده، نقشی دوگانه دارد، گاه مرهم درد است و گاه سوهان روح.

باجناق : همسر خواهر زن را گویند،موجودیست منافق و رقیبی سرسرخت و ملاکی برای سنجش و قیاس، اعمال و رفتارشهمواره بر زندگی شما سایه افکنده و بر روی اعصابتان پارازیتهایی با طول موجمتوسط ارسال میکند. آهنگ تغییر در زندگی شما تابعیست جبری از تغییراتزندگی او، که بر اساس میزان و کیفیت تغییرات مورد سنجش قرار میگیرید.

و اما

مادر زن : وزیر جنگ، مسئولبراندازی نرم، حاکم خانوادهی همسر، مخرج مشترک نظر اعضای خانوادهی همسر کهاز نفوذی ویژه برخوردار بوده و اگر با سیاست دم او را ببینید همهی مشکلاتسهل میشوند و در غیر این صورت زندگی به کامتان تلخ گشته و به این نتیجهخواهید رسید که ازدواج بزرگترین اشتباه یک مرد است !

و سر انجام

عروس : موجودیست لطیف و دوستداشتنی که به ناز و کرشمه شهرهی آفاق است، لباسی سپید در بر کرده و به سانفرشتهها میماند، بدی در او جایی ندارد و هر چه بدیست از اعضای خانوادهیاوست، سلاحی مرگبار دارد که مهریه نامند و به ارادهای داماد را از گیتیساقط کرده و روزگارش سیاه کند
آرمین گراوندی بازدید : 192 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
(خنده دار هست و باید بخندید اما نتیجه اخلاقی یادتون نره)
پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟

دختر: سلام. خواهش می کنم.? asl plz

پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟

دختر‌ : تهران/نازنین/۲۲

پسر : اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.

دختر: مرسی!شما مجردین؟

پسر : بله. شما چی؟ازدواج کردین؟

دختر : نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟

پسر : من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟

دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.

پسر : wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.

دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟

پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟

دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟

پسر : خیابون دربند. شما چی؟

دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟

پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟

دختر : اسم فامیلی شما چیه؟

پسر : من؟ حسینی! چطور؟

دختر : چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟

پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..

دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!

پسر : عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!

دختر :‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم. دیگه اسم فریبرزو نیاریا! راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای

پسر : باشه عمه ملوک! بای……

آرمین گراوندی بازدید : 203 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
تفاوت بچه های قدیم و جدید ! ( طنز ) www.taknaz.ir

بچه 9 ساله الان


کامپیوتر داره


اینتزنت داره


فیسبوک داره


توییتر داره


ایکس باکس داره


پی اس تری داره


آیفون داره


ویدیو سی دی داره


موبایل داره


آیپاد داره...


بچه 9 ساله زمان ما

دفتر نقاشی داشت

خمیر بازی داشت

دبرنا بازی میکرد با نخود و لوبیا

توپ دو لایه میکرد که حس توپ چهل تیکه بهش دست بده

گل یا پوچ، چشمک، شاه دزد وزیر، اسم فامیل، خر پلیس، هفت سنگ

دیگه فوق فوقش یه آتاری یا میکرو با کلی التماس براش میخریدن.

آرمین گراوندی بازدید : 176 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
نقش سرنشین کنار راننده در ایران ! (طنز) www.taknaz.ir



1- کشیدن بقیه کمربند ایمنی راننده و نگهداشتن آن هنگام مشاهده افسر راهنمایی و رانندگی

2- دادن شماره تلفن راننده به سرنشینان خودروی بغلی

3- تعویض دنده هنگامی که راننده در حال مکالمه با تلفن است

4- تیکه انداختن به عابرین پیاده

5- جیغ زدن هنگام عبور از داخل تونلها

6- فحش دادن به دیگر رانندگان بخاطر رانندگی بد آنها

7- تشویق راننده برای لایی کشی

8- فحش و نفرین به راننده موقع عبور از روی دست اندازها

9- خوابیدن با صدای خروپف زیاد در جاده ها

10- ایجاد قوت قلب برای راننده هنگام دعوا

11-... و در نهایت انجام مجلس کفن و دفن راننده ..

آرمین گراوندی بازدید : 155 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)

سلام به خواجه شیراز (طنز) www.taknaz.ir

گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم

گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم

گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى

دایم اسیر گشتم در بند بیخیالى

گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى

گفتا که: می سرایم تکنو ،رپ و سواری!

گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟

گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز

گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز

گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده

گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده

گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟

گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون

گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟

گفتا: خریده قسطى یک ال سی دی به جایش

گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره

گفتا: شده پرستار یا منشى اداره

گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل

گفتا: که دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها

گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا

گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى

گفتا: پژو ، دوو، بنز ،کمری نوک مدادى

گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى

گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى

گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره

گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد

گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟

گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى

گفتا که: ادوکلن شد در شیشه هاى رنگى

گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى

گفت: آن چه بود از دم ،گشته چلوکبابى


گفتم: سراغ دارى میخانه اى حسابى؟

گفت: آنچه بود از دم ،گشته چلوکبابى

گفتم بیا دوتایی ،لب تر کنیــــم پنهان

گفتا :نمی هراسی از چوب پاسبانان؟

گفتم :شراب نابی ،تودست و پانداری؟

گفتا: که جاش دارم، وافــــــور با نگاری

گفتم: بلند بوده موی تو آن زمان ها !

گفتا: به حبس بودم،از ته زدند آن ها

گفتم: شما و زندان؟حافط ما رو گرفتی؟

گفتا: ندیده بودم ،"هالو" به این خرفتی!!

آرمین گراوندی بازدید : 182 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
بیا خـری رها کن ! (شعر طنز)
روزی به رهی مرا گذر بود
خوابیده به ره جناب خر بود
از خر تو نگو که چون گهر بود
چون صاحب دانش و هنر بود
گفتم که جناب در چه حالی؟
فرمود که وضع باشد عالی
گفتم که بیا خری رها کن
آدم شو و بعد از این صفاکن
گفتا که برو مرا رها کن
زخم تن خویش را دوا کن
خر صاحب عقل و هوش باشد
دور از عمل وحوش باشد
نه ظلم به دیگری نمودیم
نه اهل ریا و مکر بودیم
راضی چو به رزق خویش بودیم
از سفرۀ کس نان نه ربودیم
دیدی تو خری کشد خری را؟
یا آنکه برد ز تن سری را؟
دیدی تو خری که کم فروشد ؟
یا بهر فریب خلق کوشد ؟
دیدی تو خری که رشوه خوار است؟
یا بر خر دیگری سوار است؟
دیدی تو خری شکسته پیمان؟
یا آنکه ز دیگری برد نان؟
دیدی تو خری حریف جوید؟
یا مرده و زنده باد گوید؟
دیدی تو خری که در زمانه
خرهای دیگر پیش روانه؟
یا آنکه خری ز روی تزویر
خرهای دیگر کشد به زنجیر؟
هرگز تو شنیده ای که یک خر
با زور و فریب گشته سرور؟
خر دور ز قیل و قال باشد
نارو زدنش محال باشد
خر معدن معرفت کمال است
غیر از خریت ز خر محال است
تزویر و ریا و مکر و حیله
منسوخ شدست در طویله
دیدم سخنش همه متین است
فرمایش او همه یقین است
گفتم که ز آدمی سری تو
هرچند به دید ما خری تو
بنشستم و آرزو نمودم
بر خالق خویش رو نمودم


برداشت و نتیجه این شعر با شما

آرمین گراوندی بازدید : 174 چهارشنبه 04 مرداد 1391 نظرات (0)
فرق وبلاگ نویسی دخترا و پسرا (طنز) www.taknaz.ir
وبلاگ یک دختر

وااااااااااااااااای امروز تفلدمه
تفلد تفلد تفلدم مبارک

25655555544884تا کامنت
-تولدت مبارک خانومی
.
.
.
-شما از طرف بلاگفا بهتربن وبلاگ نویس معرفی شدید

وبلاگ یک پسر

آرزو می کنم روزی برسه که همه انسان ها بتوانند با هر عقیده رنگ و قومیتی در کنار هم آزادانه زندگی کنند

1 کامنت
-حرف مفت نزن

(تازه همون یه نفر هم آدرس وبلاگ خودشو گذاشته)
لینکدونی

تعداد صفحات : 9

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    آيا از مطالب سايت راضي هستيد ؟
    از قالب سایت راضی هستی ؟؟؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1057
  • کل نظرات : 61
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 1264
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 104
  • بازدید امروز : 91
  • باردید دیروز : 244
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,522
  • بازدید ماه : 9,800
  • بازدید سال : 67,684
  • بازدید کلی : 600,254
  • معرفی اجمالی زر پاتوق

    زر پاتوق یکی از بزرگترین سایت های تفریحی ایرانی میباشد که با مدیریت قوی همواره باعث سرگرمی شما خواهد شد